سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بهترینِ برادرانتان، کسی است که عیب هایتان رابه شما هدیه کند . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
سایت بزرگ محرم
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» افات مداحی

آفات مداحی
 
"حضرت آیة الله مکارم شیرازی"
مقدمه
مداحان اهل بیت سرمایه عظیمی در دست دارند که باید در حفظ آن کوشا باشند. مداحی می تواند احساسات عاشورایی را بسیج کند و اهداف امام حسین(ع) را در قالب شعر در دل‌های عزاداران به خصوص جوانان جای دهد. به همین خاطر ائمه(ع) فرمودند: "لک بیت بیت فی الجنه." اما این سرمایه ممکن است دچار آفاتی شود که به مواردی از آن‌ها اشاره می کنیم:
1- خارج بودن اشعار از زبان "قال" یا زبان "حال"
توجه داشته باشید که اشعاری که می‌خوانید از زبان قال یا زبان حال خارج نباشد. زبان قال یعنی مطلب مدرک معتبری داشته باشد و زبان حال یعنی واقعاً حال امام حسین(ع) و اصحابش اقتضای اشعاری که می خوانید داشته باشد. باید شأن و منزلت امام حسین(ع) در محتوای اشعار حفظ شود. مثلاً وقتی می شنویم مداحی خطاب به امام حسین(ع) می‌گوید:" یقین دارم که در دل آرزویی به جز دامادی اکبر نداری"! عاشورا از آن علو مقامش چقدر پایین می آید؟! این مداح نه تنها بر خلاف تاریخ حرف زده، چرا که آن حضرت ازدواج کرده بود، بلکه خودش را  جای امام حسین(ع) حساب کرده و در واقع فکر و آرزوی خودش را بر زبان می آورد. و یا مداحی درباره امام زمان(ع) می گوید: نمی دانم تو آواره ی کدام بیابان هستی که من هم در آن آواره شوم.امام زمان(عج) که آواره نیست، آن حضرت در میان ما است، در میان محبان و شیعیان است. البته جا دارد از اشعار بعضی از شاعران متعهد معاصر قدردانی کنم که اشعار بلندی سروده اند و مداحان عزیز از اشعار بلند آنها استفاده کنند. به هر حال الحمدلله مداحانی با فکر بلند داریم که اشعار بسیار زیبایی می خوانند و اهداف مقدس امام حسین(ع) و مکتب اهل بیت و عشق به امام زمان(عج) را کاملاً پرورش می دهند.
2- بیان مسایل غلوآمیز
نباید مسایلی بر زبان مداحان جاری شود که بوی غلو می دهد. امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: "هلک فی رجلان، محب غال و مبغض حال"؛ "دو گروه درباره من هلاک شدند، آنها که غلو می کنند و ما را برتر از مقاممان معرفی می کنند و همچون خداوند می ستایند و دشمنانی که العیاذبالله به ما لعن می کنند." از این که این دو گروه همسنگ هم قرار داده شدند، معنایش این است که هر دو گروه در اشتباه می‌باشند. گاهی از گوشه و کنار زمزمه‌هایی می شنویم که خیلی زننده است، "لا اله الا فاطمه الزهرا، یا لا اله الا زینب" کسی که این سخن را می گوید اگر بفهمد که چه می گوید استکانی که از آن چای می خورد را باید آب کشید. این حرف‌ها علاوه بر این که خلاف تعلیمات اسلام است، اگر به گوش دشمنان برسد، که این روزها راحت منتقل می شود – می‌گویند این که ما می گفتیم شیعیان کافرند، دلیلش این سخنان است. البته ممکن است این ذاکرین بی اطلاع باشند که باید پیش کسوت‌های مداحان و وعاظ محترم آنها را راهنمایی کنند.
در نام گذاری هیئت‌ها هم دقت شود. بعضی نام "دیوانگان امام حسین" را بر هیئت خود می گذارند که وقتی مختصرش می‌کنند می‌شود هیئت دیوانگان! به جای این اسامی که آثار بدی دارد، نام "عاشقان"، "فدائیان"، "دلدادگان" و "خادمان امام حسین" را انتخاب کنید.
نباید در مجالس عزاداری گفته شود که در طول سال هر گناهی که می خواهید انجام دهید اما در ایام محرم که عزاداری می کنید گناهان شسته می شود!
3- عدم بهره‌مندی از آموزش‌های لازم
وعاظ محترم در حوزه‌ها درس می خوانند و پس از مرحله آموزش به وعظ می پردازند. همان طوری که منبر، ترکیبی از علم و هنر است، مداحی هم همین طور است، لذا برای مداحی هم آموزش دیدن لازم است. مداحان هم باید آگاهی و اطلاعات لازم را داشته باشند و هم این هنر را داشته باشند که چگونه بخوانند. اگر فقط بخش‌های مربوط به هنرمندی را یاد بگیرند ولی از جنبه علمی آموزش نبییند، کم می‌آورند و نمی‌توانند انجام وظیفه کنند. لذا خوب است مراکزی برای آموزش مداحان ایجاد شود و افراد عالم و شایسته آموزش دهند و افرادی که آگاهی لازم از مسایل اسلامی ندارند، وارد این کار نشوند.
4- چراغ سبز گناه به مردم نشان دادن
نباید در مجالس عزاداری گفته شود که در طول سال هر گناهی که می خواهید انجام دهید اما در ایام محرم که عزاداری می کنید گناهان شسته می شود!
امام حسین(ع) برای مکتب و مذهب شهید شد لذا در مجالس حسینی باید مذهب را تقویت کرد. جریان حاجب کاشانی و شعر او که
"حاجب اگر معامله حشر با علی است         من ضامنم که هر چه خواهی گناه کن"
را می دانید که حضرت را در خواب دید که به او فرمود تو مداح خوبی هستی ولی این شعرت بد بود. وقتی او پرسید چه بگویم، امام(ع) فرمود بگو:
"حاجب اگر معامله حشر با علی است         شرم از رخ علی کن و کمتر گناه کن"
ببینید فرق این دو مکتب چقدر است؟
5- برهنگی عزاداران
من خواهش می‌کنم که در مجالس خود عزاداران را به درآوردن پیراهن تشویق نکنید، چون اگر ناظر نامحرم در مجلس باشد، این کار قطعاً گناه است و اگر هم این طور نباشد، می دانید که ما در زمانی زندگی می کنیم که این صحنه‌ها به راحتی فیلم برداری می‌شود و به سراسر دنیا فرستاده می‌شود و دشمنان می‌گویند این هم شیعیان امام حسین(ع)! لذا پیراهن در آوردن عزاداران در عصر و روزگار ما به مصلحت نیست و ضرر دارد.
6- تشویق عزاداران به آسیب رساندن به بدنشان
این که مسلمان پذیرای آسیب رساندن بر بدن خود باشد، برای میدان جهاد و شهادت است و دیدیم که جوانان ما زیر بمب‌های دشمن قطعه قطعه شدند.
اما با دست خود به بدن آسیب رساندن درست نیست. ما نباید مردم را به این کارها تشویق کنیم.
7- اجرای برنامه عزاداری در وقت نماز
مداحان عزیز دقت کنند که در وقت نماز برنامه نداشته باشند زیرا نماز ستون دین و سرمایه تربیت جامعه اسلامی و همه چیز ما مسلمانان است و نباید فدای چیزی شود. امام حسین(ع) در روز عاشورا زیر رگبار تیر دشمن نماز خواندند تا اعلان کنند که حتی در میدان جنگ هم نباید نماز را تعطیل کرد. در قرآن مجید حتی دستور نماز "خوف" هم که مخصوص میدان نبرد است آمده است. با این حال ما چطور به خود اجازه بدهیم که مجالس امام حسین(ع) باعث تعطیلی نماز شود؟!
8- به کارگیری آهنگ‌های نامناسب
در مجالس مذهبی آهنگ‌هایی که انتخاب می‌شود، باید مناسب باشد. آهنگ‌های سنتی خیلی مؤثر، جانسوز و مفید هستند. اما اخیراً از گوشه و کنار شنیده می‌شود که آهنگ‌های زمان طاغوت و آهنگ‌هایی که رسانه‌های آمریکایی می نوازند و کلاً آهنگ‌های لهو و فساد در مداحی‌ها استفاده می‌شود که از چنین اتفاقی به خدا پناه می بریم!
9- بازیچه سیاست‌های مرموز شدن
سیاست‌بازان مرموز می‌خواهند در همه امور و مراکز، اعم از مساجد، دانشگاه‌ها، مدارس، هیئت‌های مذهبی و مجالس مداحی نفوذ کنند. باید حواس شما جمع باشد تا بازیچه دست این افراد مرموز نشوید.
10- خواندن روضه‌های سخت و سنگین
بعضی از روضه‌ها واقعاً دردناک است و امام زمان(ع) راضی نیست که به آن شدت خوانده شوند. البته روز تاسوعا و عاشورا استثناء است که نباید در آن ایام روضه‌های عادی خواند. ولی واعظ هنرمند و مداح هنرمند کسی است که بتواند از کنار مصیبت رد شود در همان حال مردم را تحت تأثیر قرار دهد. خواندن روضه‌های سخت و سنگین برای گریه گرفتن از مردم هنر نیست، هنر آن است که بتوان در حواشی مصیبت مردم را بگریانید.
11- خسته کردن مردم
نباید مجالس مذهبی به گونه‌ای باشد که حضار به خصوص جوانان خسته شوند. چون گرگ‌هایی هستند که می‌خواهند جوانان ما را با ابزاری مانند ماهواره، اینترنت، مواد مخدر، مجالس بدآموز و ... از دین و مذهب و امام حسین(ع) جدا کنند. مجالس ما نباید برای آنها خسته کننده و کسالت آور باشد.
12- عدم رعایت احترام پیش کسوت
هر گروه و دسته‌ای دارای پیش کسوت می‌باشند. وعاظ و مداحان هم پیش کسوت‌هایی دارند که باید احترام آنها را حفظ کنند و از تجربه آنها استفاده کنند. این افراد چهل – پنجاه سال برای امام حسین(ع) مداحی کردند و منبر رفتند و امام حسین(ع) به آنها علاقه دارند، باید به آنها احترام کرد.
13- عدم تخلق به اخلاق حسینی
واعظان و مداحان باید به اخلاق حسینی متخلق باشند. مردم باید ببینند که مداحان دروغ نمی گویند، خیانت نمی‌کنند و زن و بچه آنها مودب به آداب اسلامی هستند و بدحجابی در میان آنها نیست. باید هر کسی به اندازه خود به این ویژگی آراسته باشد تا ان شاءالله مجالس مذهبی ارزش خود را در میان مردم حفظ کند و شما مداحان عزیز در سایه امام حسین(ع) بتوانید خودتان، خانواده تان، جامعه و کشورتان و اسلام و قرآن را حفظ کنید.


نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » مهدی عیدیان ( پنج شنبه 86/10/20 :: ساعت 7:38 عصر )
»» حرکت ابن زیاد ( ل ) به سمت کوفه :

ابن زیاد به سوی کوفه حرکت کرد و برادرش را موقتاء حاکم بصره گماشت ابن زیاد با 500 نفر وارد کوفه شد در حال ورود به کوفه خود را طوری نشان داد که مردم او را با حسین (ع) اشتباه گرفتند و مردم استقبال با شکوهی از او نمودند (با ذکر الله اکبر - لا اله الاالله  ... ) چون ابن زیاد شبانه وارد شهر شد  و این یکی از شاهکارهای مهم سیاسی ابن زیاد است که خود را به جای حسین به مردم کوفه جا زده است تا اینکه وارد دارالاماره شد به پشت قصر دارالاماره که رسید نعمان بن بشیر درب را به سوی او و یارانش بسته بود یکی از همراهان ابن زیاد گفت درب را بگشا.

نعمان هم فکر کرد حسین (ع) است گفت تو را به خدا دور شو من جنگی با تو ندارم ولی وقتی فهمید درب را به سوی ابن زیاد باز کرد نماز صبح ابن زیاد بالای منبر رفت و بعد از حمد و ثنای خداوند گفت یزید مرا والی شهر شما کرده و مرز و دارایی شما را به من سپرده و امر کرده به فرمانبران نیکی کنم و به عاصیان سخت گیری کنم من فرمان او را اجرا می کنم سپس گفت به مسلم بن معقل بگوئید تا از خشم من بر حذر باشد. سپس از منبر پائین آمد. مسلم بن عقیل گفته های او را شنید و از منزل مختار به سوی خانه هانی بن عروه مرادی رفت و شیعیان از آن به بعد با کمال احتیاط به منزل هانی می رفتند و مردم با او بیعت می کردند تا اینکه شماره آنها به بیست و پنج هزار نفر رسید.

ابن زیاد یکی از غلامان خود را به نام معقل خواست و گفت این سه هزار درهم بگیرد و از مسلم ابن عقیل و یارانش جستجو کن و این مال را به آنها بده و خود را از آنها وانمود کن آن مرد به مسجد رفت و دید که مسلم ابن عوسجه برای حسین بیعت می گیرد نزد او رفت و گفت من مردی شامی هستم و سه هزار درهم دارم. این وجه را بگیر و مرا نزد مسلم ببر تا با او بیعت کنم . معقل بعد از چند روز اصرار و رفت وآمد بالاخره توانست مسلم بن عوسجه را قانع کند و مسلم بن عوسجه هم او را به نزد مسلم بن عقیل برد  ابن زیاد محمد بن اشعث بن قیس (اشعث دشمن قسم خورده اهل بیت و محمد و جعده فرزندان او بودند) را خواند و به او گفت برو منزل هانی و حالش را بپرس.

محمدبن اشعث به هانی گفت ابن زیاد حال تو را پرسید، بیا به کاخ بیا برویم تا او به تو خشم نکند هانی قبول کرد و به کاخ رفت و اوضاع را خیلی بد دید (معقل که جاسوس ابن زیاد بود معقل همان شخصی بود که با سه هزار درهم منزل اخفاط، مسلم بن عقیل را شناخت- مسلم بن عوسجه سه هزار درهم را به ابوثمامه صائدی داد ابوثمامه صائدی هم جاسوس بود و شیعیان از وجود 2 جاسوس بی خبر بودند این دو جاسوس خطرناک در منزل هانی اسرار را به ابن زیاد رساندند و این دو نفر موجب شدند که انقلابی که زحمت ها برایش کشیده شده بود و از کوفه تا مکه گسترش داشت از هم گسیخته شود و دو ستون آن، که مسلم بن عقیل و هانی بودند را منهدم کنند و بدین گونه زمینه برای کشته شدن امام حسین (ع) مساعد شد.  

ابن زیاد وقتی چشمش به هانی افتاد گفت: خائن به پای خودش آمد، ابن زیاد به هانی گفت این چه فتنه ای است که در خانه خود جای دادی چرا مسلم را به خانه خود بردی ؟ آیا فکر کردی بر من پوشیده می ماند. هانی انکار کرد ابن زیاد غلامش معقل را آورد و گفت: هانی او را می شناسی گفت آری و فهمید که او جاسوس بوده است هانی به ابن زیاد گفت باور کن من او را دعوت نکردم بلکه خودش آمد لذا من هم او را راه دادم و حمایت او بر من لازم است اگر می خواهی او را تحویل می دهم در قبالش وثیقه بده . ابن زیاد گفت بخدا اگر نیاوری تو را می کشم کمی او را کتک زد . و دماغش شکست خبر به یاران و قبیله  هانی رسید که هانی را کشته اند لذا کاخ را محاصره کردند ابن زیاد به شریح قاضی گفت برو هانی را ببین و به آنها اعلام کن که هانی زنده است هانی به شریح گفت به قبیله ایم برسان اگر ده تن از آنها وارد شوند مرا نجات می دهند و اگر برگردند مرا خواهند کشت. شریح با دیده بانی که ابن زیاد او را همراه شریح کرده بود بیرون رفتند و شریح گفت با چشم خود هانی را زنده دیدم بعدا شریح گفت اگر دیده بان همراهم نبود پیغام هانی را به قبیله اش می رساندم (برای اینکه گناه خود را توجیه کند) تا اینکه جریان به مسلم بن عقیل رسید مسلم یاران هانی را خبر کرد و جمعاء 4 هزار نفر کاخ را محاصره کردند (اگر اتحاد داشتند کار کوفه و ابن زیاد یکسره می شد) ولی واقعاء کوفیان وفا ندارند) ابن زیاد در قصر از روی ترس متحصن شد . در کاخ فقط 30 نفر محافظ و 20 نفر از اشراف بودند لذا ابن زیاد نیرنگی زد و به محمدبن اشعث بن قیس و شمر بن ذی الجوشن و چند نفر دیگر گفت داخل مردم بروید و آنها را از مسلم دور کنید خلاصه وعده و وعیدهای دروغ موجب شد آن سپاه 4 هزار نفری در مقابل 50 نفر شکست بخورند کار بجایی رسید که زنان می آمدند و پسر و برادران و شوهران خود را می بردند و به آنها می گفتند تو برگرد مردم دیگر هستند . هنگام نماز مغرب که شد مسلم فقط با 30 نفر در مسجد ماند و نماز مغرب را با همان 30 نفر خواند و بعد از نماز همه او را تنها گذاشتند

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » مهدی عیدیان ( پنج شنبه 86/10/20 :: ساعت 7:32 عصر )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

افات مداحی
حرکت ابن زیاد ( ل ) به سمت کوفه :

>> بازدید امروز: 0
>> بازدید دیروز: 0
>> مجموع بازدیدها: 4855
» درباره من

سایت بزرگ محرم

» پیوندهای روزانه

شمیم یار 2
شمیم یار [30]
[آرشیو(2)]

» فهرست موضوعی یادداشت ها
متفرقه . نوشته ها درباره امام حسین .
» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان

» صفحات اختصاصی

» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» طراح قالب